Wednesday, January 25, 2006

خونه عمه مريم



نه سال تمام پيش ات بودم عمه جونم.حالا رفتم.چه روزايي داشتيم...يادته روزهاي امتحان ...يه بار من و ندا داشتيم درس مي خونديم يهو خل شديم اداي دعوا كردن در آورديم و تو فكر كردي ما جدا دعوامون شده داشتي از خونه مي رفتي بيرون.يادنه شب بازي ايران آمريكا؟من و ندا وافشين رفتيم بيرون و 4 صبح اومديم و تو بهمون فحش مي دادي.من و نداي بيچاره يه هفته تمام جلوت پيدامون نشد.يادته من هر وقت مريض مي شدم واسم شلغم مي پختي و من بدو و تو بدو كه من بخورمش؟شب هاي مهموني هميشه بيدار مي موندي كه اين دختريه الوات نصف شي بياد خونه و بعدش تو راحت بخوابي.هرشب منت مي كردم كه داري مي ري دندونت رو مسواك كني دندون منم مسواك كن.روزهايي كه غذا مي پختي منتظرم مي موندي و من نامرد شام بيرون مي خوردم...چه روزايي و چه شب هايي....فقط خودم مي دونم كه چي سختي هايي كشيديم چه با هم و چه به تنهايي.حالا كه رفتم هيچ چيزي جز خوبي يادم نمي آد ولي فقط مي دونم كه اين دوران تاثير زيادي داشت روم.بعضي جاهام پحته شد و بعضي جاهام سوخت ولي در انتها واقعا خوش حال ام كه همچين تجربه اي دارم واقعا نقش مهمي در ايني كه هستم گذاشت.نه اين كه ايني كه هستم خوبم ...نه واسه اين كه چشمام بيش تر باز شد.
حالا وارد دوران جديدي از زندگي ام شدم.البته بايد بگم كه مدتيه كه در ابعاد مختلف دارم وارد دوران جديدي مي شم.همشون به زندگي من خوش آمدن.اميدوارم بتونم از تمام اين دوران لذت ببرم و بقيه جاهاييم كه خامه پخته بشه.
خونه ي جديد داره خونه ي راحتيه مي شه.من خونه گرم وراحت دوست دارم كه وقتي مي رم توش خيالم راحت باشه و بتونم راحت خودم رو روي يه صندلي نرم ول بدم بدون هيچ گونه فشار و توقعه اي.بدون هيچ مسئوليتي.البته اين دوران مسئوليت اش بيشتره مخصوصا اين كه با خواهر كوچك ترم هم هستم ولي بايد چيز جالب و تازه اي باشه.به قول حضرت علي هرچيز تازه اي لذت بخشه.همين الان داره چيزهايي رو كه بكلي يادم رفته بود رو به ياد مي آرم.مثل حس داشتن اتاق مثل حس ثابت بودن يا حس مالكيت.چيزهايي كه يادم رفته بود.البته مشكلاتي كه الان دارم خيلي باحاله اول اين كه خونمون رو واسه آدم هايي ساختن كه حداقل 10 سانتي متر از من بلند ترن و اين كه من تا حالا تو خونه اي كه سنگ باشه زندگي نكرده بودم و تازه دارم مي فهمم كه چرا خانم هاي خونه هميشه يه تي دستشونه!!!

10 Comments:

Anonymous Anonymous said...

گلاره .... اين عكس مال كي ؟
اتاق وقتي مرتب ميشده چقدر فرق ميكرده ! ;)

6:47 PM, January 25, 2006  
Anonymous Anonymous said...

gelare jan manam delam barat tang mishe
manam bato khoosh boodam
iadesh bekheir delam mikhast bezanam to dahanet
cheghad delam mikhast behet fohsh bedam
ama khatere haie khoobemoonam kam nabood
bazam pisham bia ame joon

6:48 PM, January 25, 2006  
Blogger Hamid said...

کی مهمونی خونه نو رو میگیری ؟

10:29 PM, January 25, 2006  
Anonymous Anonymous said...

من شنیدم که امریکاییها خیلی اسکیزوفرن هستن و این بخاطر اینه که مایکل جکسون عربی یاد گرفته و شروع کرده به عربی خوندن. میخواستم بدونم نظر شما چیه؟
مینا

5:07 PM, January 26, 2006  
Anonymous Anonymous said...

che ameye khoobi

9:13 PM, January 26, 2006  
Blogger Hamaad Djamshidi said...

خونه نو مبارک :) از قول من به همه، و مخصوصا به عمه مریم سلام برسون

1:46 AM, January 27, 2006  
Anonymous Anonymous said...

عمت...

2:10 AM, January 27, 2006  
Anonymous Anonymous said...

man ke har chi fekr mikonam yadam nemiyad
vali khob yadesh bekheir
kash manam az in ammeha dashtam

2:48 PM, January 28, 2006  
Anonymous Anonymous said...

.اونی که شما نوشتی تی بی دسته است
.تی دسته دار میشه طی

3:11 AM, January 29, 2006  
Blogger Black Jazz Britain said...

Yeah Baby! Satisfaction comes from new things!

8:59 PM, January 29, 2006  

Post a Comment

<< Home