Sunday, August 13, 2006

منتظرم!


همش منتظرم
منتظرم كه جلسه هيت مديره بشه
منتظرم كه سفته هامو پس بدن
منتظرم كه واسم بليت بگيرن
منتظرم كه يه نفري تصميم بگيره
منتظرم كه يه زماني برسه كه برم مسافرت
منتظرم كه لاغر شم شلوار بخرم
منتظرم هوا خنك شه برم پياده روي
منتظرم كه
.
.
.
.
.
.
.
.
يه زماني برسه كه زندگي كنم

12 Comments:

Anonymous Anonymous said...

منم منتظرم ببینم این دفعه هم کامنت منو approve می کنی یا نه؟

2:23 PM, August 14, 2006  
Blogger Black Jazz Britain said...

زندگي منتظر هيچكدوم از اين تصميم ها و اتفاقات نمي مونه! مي توني منتظر بودن رو زندگي كني، ولي نمي توني زندگي رو معطل انتظارهات بكني. پس زندگي خودت رو مجزا از همهء اون چيزهايي كه منتظرشون هستي با لذت و خوشحالي زندگي كن.

2:35 PM, August 14, 2006  
Anonymous Anonymous said...

قشنگ بود ولی شاید این چیزایی که گفتی هم منتظر
تو باشن

11:15 PM, August 14, 2006  
Anonymous Anonymous said...

یک...دو...سه... بزن قدش رفیق!پاشو بیخیال لاغری و هوای خنک و بقیه یکی یکی ب چیزایی که دلت میگه گوش کن و عملیشون کن!یا علی

10:47 AM, August 15, 2006  
Anonymous Anonymous said...

انگار زیادی منتظری ....:)

9:54 AM, August 16, 2006  
Anonymous Anonymous said...

زندگي چيزي نيست كه لب طاقچه عادت از ياد من و تو برود
زندگي حس غريبي است كه يك مرغ مهاجر دارد..


انتظار هميشه براي ديدن ناشناخته هاست. لذت زندگي هم كشف ناشناخته هاست
روزي كه منتظر نباشي .....يا مردي يا خودت رو به مردن زدي

6:56 PM, August 16, 2006  
Blogger koooootah said...

فقط انتظار مهم نيست كجا منتظر هستي؟

1:28 PM, August 17, 2006  
Blogger Matelas Medicals Orthopedique said...

منتظر بودن برای هیچ یعنی پوچ
انتظار زندگی از دیگران یعنی محال
عشق را باید برای لحظه جست
لیک عاشق را سوای لحظه جست
انتظار خوب و خوش در خواب و رویا است فقط
عشق را باید شناخت

5:01 PM, August 17, 2006  
Anonymous Anonymous said...

منتظر چه امامزاده هایی هم هستی.آشغالای هوچی و بی سوادو پرتی که خشتکشون رو بالا نمی تونن بکشن و فقط خودشون به خودشون لقب مردان بزرگ می دن.

10:01 AM, August 18, 2006  
Anonymous Anonymous said...

يه آدم سياسي که بعد از 25 سال از زندان آزاد شده بود مي گفت : مثل من خيلي ها بودن که براشون 25 سال، 30 سال ، کمتر يا بيشتر بريده بودند و منتظر بودن مثل من که بالاخره يه روزي آزاد بشن ... ولي اين آدمها يه دسته اي بودند که همش منتطر بودند تا اون روز برسه و بيان بيرون تا زندگي کنند و حالا بعضي هاشون که بيرون اومدن ، زندگي از يادشون رفته ...
حالا شده داستان همه ما ....

9:10 PM, August 31, 2006  
Anonymous Anonymous said...

montazer nisty ke ye shahzade ba sbe sefid biad donbalet berin baham oon poshta bekhabin..???

6:27 AM, November 01, 2006  
Anonymous Anonymous said...

ooni ke bayad tasmim begire ke felan gozashtatet too khomari..ba asan to khodayi ba in heyat modire o safteo chekato bilito mosaferatat..maram tahvil begir

6:30 AM, November 01, 2006  

Post a Comment

<< Home