مانع
خيلي وقتا آدم دل اش مي خواد گوشي رو ورداره و با اون كسي كه مي خواد قرار بزاره و مي دونه كه اون از نظره فيزيكي خيلي به اش نزديكه ولي كلي مانع جلوش مي بينه و اين كار رو نمي كنه.بعضي وقتا مي دونه كه كسي رو كه دوست اش داره تو اتاق بغليه ولي نمي تونه بره و ببينت اش چون كلي مانع مي بينه جلوش.همه ي ما ها هم مي دونيم كه اين موانع رو خودمون مي
زاريم ولي با اين حال چرا برشون نمي داريم؟بچه كه بودم دو با مانع رو كه مي ديدم فكر مي كردم واقعا اينا خنگن,خوب بابا جون راحت بدويين ديگه
احتمالا كسي كه اين ورزش رو اختراع كرده سوپر ايگوي ساديستك اش شديدا فعال بوده-يا مازوخيست بوده ....نمي دونم بابا به من چه چي بوده
زاريم ولي با اين حال چرا برشون نمي داريم؟بچه كه بودم دو با مانع رو كه مي ديدم فكر مي كردم واقعا اينا خنگن,خوب بابا جون راحت بدويين ديگه
احتمالا كسي كه اين ورزش رو اختراع كرده سوپر ايگوي ساديستك اش شديدا فعال بوده-يا مازوخيست بوده ....نمي دونم بابا به من چه چي بوده
3 Comments:
سلام به همه سوپرایگوهای سادیستیک !
بابا کجا بودی تا حالا؟تازه دارم کشفت می کنم!
maybe silence...
maybe God...
maybe a little sense of self-sufficiency...
من فكر مي كنم اگر هر وقت كاري كه دلت مي خواد رو انجام بدي خيلي عالي مي شه البته نبايد بعدش ناراحت بشي كه "اين ديگه مزه نداره اگه خودش مي فهميد خوب بود"
از پسرا نبايد انتظار داشت كه همه چيز رو بفهمن حتي اگر خدا باشن
فكر كنم خدا وقتي داشته گند مي زده مرد بوده
Post a Comment
<< Home