Wednesday, April 26, 2006


what about present?Is it Lovely ?;)

Saturday, April 22, 2006

توهم


اين همه منتظر بودم.هميشه فكر مي كردم كه حتما اتفاق خوبيه.حتما مي تونم بعدش خوشحال باشم .هميشه زيادي منتظر بودن و زيادي تحمل كردن خوب نيست.
الان حس مي كنم از داخل پوچ شدم، پوچي كه با يه تلنگر كوچيك مي شكنه.مثل اين مجسمه هاي گلي قديمي كه منتظر نوك انگشتات هستند كه به پودر تبديل بشه.چرا فكر مي كردم كه صد درصد خوب خواهد بود؟

Tuesday, April 11, 2006

بابا جون اینترنت ندارم خوب

وای نمی دونین چه حالی داد این همه کامنت که چرا نیستی.(خود شیفتگیه دیگه).ولی به زودی بروز می رسانم.
پس تا بعد